امام حسین (ع) در سایه عنایت و تربیت رسول الله (ص)، فصیحترین مرد عرب قرار گرفت.پدرش امیر المؤمنین (ع)، کسى که سخن او پس از پیامبر (ص) بالاتر از کلام مخلوق و پایینتر از کلام خالق بود.مادرش فاطمه زهرا (س) که خود از چشمه نطق و بیان پدرش رسول خدا (ص) سیراب گشته بود.بنابراین جاى شگفتى نیست، که بگوییم هیچ کس در فصاحت و بلاغت به پایه آن حضرت نمىرسید.خطابه او در روز عاشورا که مصائب و مشکلات سراسر وجودش را احاطه کرده و غم و اندوه از هر سو وى را در تنگنا قرار مىداد، با این وصف هرگز نلرزید و اضطراب و پریشانى به خود راه نداد، و این خود نشانگر آن است که بیان او فصیحتر و سخن او بلیغتر از هر کس بوده است، و در اجتماع مردم کوفه با دلى قوى و قلبى ثابت و بیانى گویا به سخن پرداخت، چنان که گویى بیانش چون سیلى است خروشان که دشمن را از پا در مىآورد.سخنى که در بلاغت و رسایى کلام تا آن زمان هرگز شنیده نشده و بعدا نیز شنیده نخواهد شد.تا آنجا که دشمن او با شنیدن سخنان کوبنده او مردم را از این امر بازداشت و گفت: واى بر شما .او فرزند همان پدر است.به خدا قسم، چنانچه یک بار دیگر بدین ترتیب براى شما سخن بگوید، هرگز قادر به آزار و یا محاصره او نخواهید بود.
قهرمان مبارزه با ظلم و ستم
امام حسین (ع) تنها قهرمانى است که در مبارزه با ستم و مقاومت در برابر ظلم و آسان شمردن مرگ در راه حق و عزت و شرافت انسانى گوى سبقت را از دیگران ربوده است، و درباره او ضرب المثلها ساخته و در یاد او قهرمانانى به وجود آمده است.در بزرگى و بلندى مقام والاى او، کتابها طبع و نشر شده و خطابهها ایراد گردیده و اشعار بسیارى سرودهاند. او بزرگ مردى است که هر فرد آزادهاى که داراى همتى بلند باشد و در هر عصر و زمان بخواهد در برابر ظلم و بیدادگرى ایستادگى کند شایسته است که از آن حضرت پیروى نماید و در مکتب وى درس زندگى بیاموزد، و آن کس که از ذلت و خوارى گریزان و پذیراى ظلم و ستم نیست مىبایست در جاده آن حضرت گام سپارد.
فداکارى و از خود گذشتگى امام حسین (ع) چنان بود که عقول را به حیرت واداشت و دلها را به دهشت انداخت و نفوس بشرى را از خود بى خود ساخت و قلبها را اسیر خود کرد. کدام قهرمانى را مىشناسید که در بزرگى و بلندى مقام و در مبارزه با ستم این گونه در برابر ظلم بایستد و هرگز سستى به خود راه ندهد.کدام بزرگمردى را سراغ دارید که این چنین عقول و ارواح و قلوب جهانیان را مسخر خود سازد.در میان ملل جهان هرگز همانند او و حتى مشابه این پیشواى بزرگ دیده نشده است. چنان که مىبینیم، در قرنهاى عدیده و نسلهاى متوالى عظمت امام حسین بن على (ع) جهانیان را به شگفتى و حیرت واداشته، تا آنجا که نداى الهى او همچنان جاوید و سرمدى باقى مانده است.او که به تاریخ مبارزه و جهاد مردان حق جلوه ابدى و شکوه جاودانى بخشید، از بیعت با یزید بن معاویه امتناع ورزید، بدین علت که وى را مردى میگسار و سرگرم کنیزان و رامشگران و بازى با میمونها مىدانست و امام معتقد بود کسى که به کفر و الحاد تظاهر کند و دین را مورد تحقیر و تمسخر قرار دهد، هرگز شایسته حکومت بر مسلمانان نخواهد بود.چنان که به مروان بن حکم مىفرماید: زمانى که امت اسلامى به این مصیبت گرفتار آید و مردى چون یزید حکومت مسلمین را در دست گیرد با اسلام باید خداحافظى کرد، و در جاى دیگر به برادر خود محمد بن حنفیه مىگوید:
به خدا سوگند، چنانچه در تمام جهان براى من هیچ گونه جایگاه و پناهگاهى وجود نداشت، باز هم اعلام مىکردم که زیر بار بیعت با یزید بن معاویه نخواهم رفت. ذکر این نکته لازم است که آن حضرت، موقعى این سخن را بیان داشت که اگر با یزید بیعت مىکرد، امکانات فراوان و لذایذ بىشمارى در اختیارش قرار مىدادند و به تعظیم و تکریم وى مىپرداختند.ایادى حکومت وى را گرامى مىداشتند و هرگز با اراده و فرمان او مخالفت نمىکردند، و این، بدان جهت بود که یزید، به مقام و منزلت او در میان مسلمین به خوبى آگاه بود.از یک سو از مخالفت با او به شدت در هراس بود، و از سوى دیگر هشدار معاویه که قبلا به فرزند خود یزید درباره امام حسین (ع) داده و وى را از مخالفت با امام بر حذر داشته بود، او را نگران مىساخت.
امام حسین بن على (ع) که بر تمام علایق و لذایذ حیات پانهاده و هدفش مبارزه با ظلم بود، از این امر امتناع ورزید و زیر بار بیعت با یزید نرفت و فرمود:
ما اهل بیت پیامبر و منبع وحى و رسالت هستیم و خاندان ما مرکز رفت و آمد فرشتگان است .خداوند ما را در آفرینش بر دیگران مقدم داشت، و ختم نبوت را در خانواده ما قرار داد .در حالى که یزید مردى فاسق و شرابخوار و قاتل است، و هرگز کسى همانند من با یک چنین فردى بیعت نخواهد کرد. بدین ترتیب امام حسین (ع) با خانواده، همسر و فرزندان خود از مدینه خارج گشت و راه اصلى را در پیش گرفت.اهل بیت آن حضرت به وى گفتند، بهتر است از راه دیگرى حرکت کنید تا از دستیابى دیگران مصون باشید.امام (ع) از این امر خوددارى کرد.بزرگوارى او بالاتر از این بود که ناتوانى و هراسى از خود نشان دهد.پس در پاسخ آنها گفت: به خدا قسم، هرگز از راه اصلى خارج نخواهم شد، تا آنچه را که اراده خداوندى است انجام گیرد. زمانى که حر بن یزید ریاحى در برابر امام حسین (ع) ایستاد و گفت: من به تو هشدار مىدهم، چنانچه جنگ را آغاز کنى، ما نیز مبارزه خواهیم کرد، و جان خود را از دست خواهى داد، آن حضرت قاطعانه پاسخ مىدهد و به وى خاطر نشان مىسازد که مرگ در راه حق و رسیدن به عزت و شرف از هر چیز آسانتر است، و ادامه داده به وى مىگوید: تو مرا به مرگ تهدید مىکنى.آیا کار شما بدینجا کشیده که به کشتن من اقدام کنید؟ باز هم مىگویم پاسخ من همان است که برادر اوس گفته است.به این ترتیب که وى تصمیم گرفت به یارى رسول الله ص برود.در این اثنا پسر عمویش وى را از کشته شدن بیم داد و گفت: به کجا مىروى؟ تو در این راه کشته خواهى شد.پس در پاسخ پسر عموى خود اشعارى به این شرح گفت:
برای دیدن ادامه مطلب کلیک نمایید...
نوشته شده توسط : خادم الحسین در تاریخ چهارشنبه 86 مرداد 10 ساعت 10:30 عصر
نوشته شده توسط : خادم الحسین در تاریخ چهارشنبه 86 اردیبهشت 19 ساعت 7:20 عصر